سفارش تبلیغ
صبا ویژن

..: اضطرار :..

به نفع سران اسراییل است که برای حفظ آبروی خود سرزمین فلسطین را ترک کنند

 

 

«شکارچی شنبه داستان یک خاخام صهیونیست با گرایش های طالبانیسم است.

در این فیلم از مظلومیت دین الهی موسی(ع) و یهودیان با شرف دفاع شده است.

این فیلم نشان دهنده نوع نگرش صهیونیسم است که خود را نژاد برتر و دیگران را با هر گرایشی کافر می داند.

این فیلم به بیان آموزه های دین دروغین صهیونیست و نفرتی که صهیونیسم ها نسبت به سرزمین پاک فلسطین دارند، پرداخته است.

صهیونیست ها بر خلاف آموزه های دین پاک الهی موسوی، پیرو قتل و غارت و خشونت اند. آن جایی که حرف خود را با منطق پیش نبرند با استفاده از الفاظ رکیک و سلاح کار خود را به فرجام می رسانند.

این فیلم بیان کننده استعمار و برده کشی صهیونیسم از سایر ملل با گرایش ها و مذاهب مختلف است.

این فیلم دفاع از مظلومیت فلسطینی هایی است که برای حفظ سرزمین خود جان و مال خود را فدا می کنند. »

 

امشب(سوم بهمن ماه) اکران خصوصی فیلم شکارچی شنبه به کارگردانی پرویز شیخ طادی بود.

فیلمی که با خصوصیات گفته شده در بالا در بروشوری که به دست مخاطبین دادند پیش زمینه ذهنی را برای دیدن داستانی سراسر تلخ را برایمان تداعی می کرد.

قصد این نوشتار نه نقد حرفه ای است و نه تحسین مخاطب گونه؛ بلکه از دیدگاه یک تماشاگر عادی و البته شیعه! به اوضاع فعلی دنیا است.

شکارچی شنبه با تیتراژی خوب و حرفه ای؛ با کارگردانی نسبتا قوی و دلسوزانه؛ و نگارشی قابل قبول (البته نسبت به فیلم های مزخرفی که این روزها از سینما و تلویزیون می بینیم ) و با بازی عالی و تاثیر گذار و نه چندان کودکانه بنیامین! به روی پرده رفت تا بالاخره جماعت شیعه یادشان بیفتد که هنر را در چه راهی باید خدمت بگیرند.

داستان فیلم روایت کودکی یهودی زاده است که به خواست و دنبال اقوام خود پای در سرزمین مقدس! می گذارد تا رسالت بزرگ خود را که همان خدایی بر جهان است را آغاز کند......

«حانان» شخصیت اصلی و خاخام بزرگ یهودی ها آدم را یاد خاقان بزرگ چین می اندازد! گویا چینی ها هم از شر یهودی ها در امان نبوده اند!

اینکه داستان را بخواهیم موشکافانه مطرح کنیم چندان در بین اهالی هنر مرسوم نیست چه اینکه هنوز به اکران عمومی و البته خانگی نرسیده است!

ولی چند جای این فیلم در نظر نگارنده بسیار جالب و عمیق بود و به تفکری تلخ واداشت.

1-     تیتراژ ابتدایی فیلم: فرمان ششم. قتل نکنید!

خیلی زود آدم را به غزه می کشاند، به قانا، به صبرا و شتیلا، به دختران و زنان مصیبت دیده و مردان و پسران در خون غلتیده، به لبنان، به فلسطین، به ارض موعود!

2-     خاخام پیامبرخطاب به نوه پیامبر خود! «وحی جدید من این است که برای پیروزی، در سرزمین شان فساد کنید تا مردانشان را زن و زنانشان را مرد سازید، تا نسلشان از بین برود و زمین از غیر یهود پاک گردد!»

شنیدن این جمله بلادرنگ، سخن استاد بزرگ آقای شفیعی سروستانی، در نشستهای موعود را به ذهن متبادر می سازد که اشاره ای به همین موضوع ست. اینکه چرا همجنس گرایی در طول مدت نه چندان طولانی اینقدر رواج یافته و چه تفکری در پشت صحنه گرداننده این سناریوی جدید غربی هاست. متاسفانه کشور ما هم از این خدعه مستثنی نبوده و چه شیوع فجیعی را در بین جوانان ما داشته است.

3-     خاخام پیامبر خطاب به نوه پیامبر خود، توضیح درباره ی برده رام شده! «او یک عرب است که پدرش در جنگ با ما کشته شد، حال او در حال تلاش برای آدم شدن است ولی هنوز نشده، در حال حاضر یک جاندار بی آزار است!»

این جمله لبخند تلخی را بر صورت مخاطب نشاند. عربهای بی غیرت! عربهای بی خیال و بی رگ! عربهای گشنه که محتاج یک تکه گوشت و یک دم اکسیژن برای تنفس اند! عربهایی که همه آن چه که دارند می دهند تا کاری به کارشان نداشته باشند ولی آخر سر هم بدبخت و تو سری خور باقی می ماند. از این نمونه کم نمی بینیم. از آل سعود بگیر تا آل بعث و آل شاه حسین و آل کویت.... بیچاره ها هنوز یک سیاستمدار واقعی درشان متولد نشده تا برایشان تحلیل کند که درست سربزنگاه دستشان در پوست گردو خواهد ماند حتی با این همه باج و چاپلوسی و خوش رقصی که برای اربابانشان می کنند، "من الشیطان رجیم " در امان نخواهند ماند!

4-     خاخام پیامبر:«حتی خدا هم به خاطر رضایت بندگان مومنش(جهودها) کوتاه می آید!» وای که چقدر این تفکر و این فکر و این اندیشه برای مغز کوچک انسان حقیر، بزرگ است. چقدر دردآور است شنیدن نام خدایی که موسی در طور سینا از شدت عظمت آن از حال رفت و نام همان خدا را فرزندان خوارجش چه راحت بر زبان می آورند و چه ساده آرزوی نشستن بر اریکه خدایی و خلقت هستی دارند. و چه پیامبرگونه حکم حرام خدا حلال می کنند. در این تعریف چقدر فرعون آشناست!

5-     مادر ضدصهیونِ نوه پیامبر، خطاب به خاخام پیامبر! «از خدای من بترس» این تنها جمله امیدوار کننده بود که می توانست روزنه ای را باز کند. از خدای من بترس! براستی که زمین از آن مستضعفین است "انما توعدون لواقع"  و " ان الله لا یخلف المیعاد" آنقدر به اینان مهلت داده خواهد شد تا هر چه خون خواستند بریزند و هر چه قدر توانستند بندگی شیطان کنند. اما تا "یوم المعلوم"....

با همه ضعفها، دست مریزاد به برو بچه های موسسه شهید آوینی که بالاخره آغازگر ژانر جدید یهودشناسی در این سینمای آفت زده و دلزده ایران شیعی شدند. بالاخره در این وان افزا عده ای یادشان افتاد در مقابل فیلم هایی چون سیصد، باید از همان حربه رسانه ای استفاده کرد. واقعا جای تاسف است وقتی اینهمه پتانسیل و پشتکار در ما هست ولی با پروژه های ساده لوحانه ای چون سریال به کجا چنین شتابان، فیلم های سینمایی مبتذل مثل دختر میلیونر و چارچنگولی و .... هنوز اندرخم یک کوچه باقی مانده ایم و دور خود می چرخیم.

در جایی از صحبتهای حکیمانه رهبر انقلاب نوشته شده بود،« غربی ها با فلسفه به دنیا می آیند و با فلسفه زندگی می کنند و با فلسفه می میرند» و چقدر خوب در این فیلم به این بعد اشاره شد، ولی فلسفه فرزندان نسل انقلاب ما چیست؟ هنوز درگیر حاشیه های زندگی هستند و بزرگترین دغدغه اش گرفتن بلوتوث جدید، اس ام اس های رکیک و پاس کردن واحدهای توخالی، در نظام آموزشی بی هویت دینی، و ... هستند. افسوس که چقدر غافلیم . اینکه ما در مهمترین و حساس ترین بخش از تاریخ قرار داریم بر هیچ کس پوشیده نیست. عصری که حرف اول را رسانه میزند و باور را در قلب انسان می کارد تا ثمره اش که همان ایمان است، را بچیند. اما کدام ایمان؟ ایمانی که باغبان آن یهودی ها و کود آن اسرائیلیات باشد، چه نتیجه ای جز این وضع نابسامان هستی را خواهد داشت؟ خواب ما را برده است و در دنیای کوچک خود از همه چیز جا مانده ایم.

دشمن، توهم نیست! دشمن، دشمن است. اینکه در این وان افزا ما در کجا ایستاده ایم؟ و آیا حواسمان هست که مرگ برای همسایه نیست، و این حرکات خزنده، آنقدر سریع پیش رفته که تا خانه ها و در همین نزدیکی و حتی تا قلب ما هم نفوذ کرده است؟و آیا می دانیم چه باید کنیم؟ سپر دفاعی ما چیست؟

وقت آن است که درک کنیم وضعیت اضطراری است. به این ادراک برسیم که حتی اگر همه نیرو و هم و غممان را جزم کنیم، حتی اگر این منافقان داخلی و خارجی کاری به کارمان نداشته باشند، تنها مسئله بزرگ و دغدغه مان همان ظهور منجی باشد، باز هم، هم وقت کم داریم و هم نیرو و هم ایمان، و هم یار!!!

 

امن یجیب مضطر اذا دعاه و یکشف السوء


نوشته شده در یکشنبه 88/11/4ساعت 1:53 صبح توسط مضطر| نظرات ( ) |