سفارش تبلیغ
صبا ویژن

..: اضطرار :..

در عصر غیبت، دو موضوع باعث بازگشت مردم به سمت موعود جهانی می شود:

آگاهی؛ اضطرار؛

پیامبر اکرم (ص) می فرمایند: « مَثل امام مَثل کعبه است، به همان صورت که مردم به سمت کعبه می روند، نه کعبه به سوی مردم، مردم باید به سمت امام بروند، در این بیان به امام علی (ع) می فرمایند: « یا علی! مَثل تو مَثل کعبه است، اگر مردم به سو ی تو آمدند و همه چیز را به تو واگذاشتند به سمت آنها برو اما اگر نیامدند بنشین و صبوری کن تا بسوی تو بیایند»

از این حدیث سه نتیجه گیری می توان کرد:

1. راز غیبت؛

2. معنای انتظار؛ اینکه ما توقع بی جا از امام زمان داریم که آقا بیا ما منتظریم... اینکه ما می گوییم بیا، دولت کریمه را راه بینداز. این یک معامله ی یک سویه از طرف مردم به امام است.

3. تکلیف منتظران؛ و این که وظیفه ی ماست که به سوی امام برویم؛ درک اضطرار و شرایط آن باعث میشود، بفهمیم که ما چقدربه امام نیازمندیم.

بحران های امروز، بشر را به اضطرار می رساند و این بحرانها انسان را به جایی می کشاند که چاره را جز چنگ زدن دردامن حجت حی الهی نمی بینند.

یکی از مواقعی که دعا مستجاب می شود در زمان اضطراراست. در قرآن آمده است که « امن یجیب مضطر اذا دعا و یکشف السوء» اینکه برخی ازدعاهای ما مستجاب نمی شود به این دلیل است که مضطر نیستیم. وقتی فرد در شرایطی قرار می گیرد که هیچ چیز جانش را نمی تواند نجات دهد و هیچ کس نمی تواند به او کمک کند، اگر به تضرع و اضطرار بیفتد و از خدا بخواهد، قطعا دعایش مستجاب می شود.

ما هم درست در زمانی هستیم، که از همه طرف مورد هجوم واقع شده ایم، فرهنگ، اقتصاد، سیاست و ... همه به نوعی ما را به محاصره در آورده اند و راهی برای شکستن این حصر نیست مگر توسل به ولی الله؛ توسل و تضرع و اضطرار به ایشان؛ وقتی به این عرصه وارد شدیم، راه نجات باز خواهد شد، و زمینه های ظهور ایجاد می گردد.

نکته ی بعدی که افراد را به استقبال از امام می کشاند، «آگاهی» است. که این آگاهی هم در حال رخ دادن است. در عصر اطلاعات تا چند سال دیگر به نقطه ای خواهیم رسید که می پذیریم حتی با این ابزار پیشرفته هم به جایی نمی رسیم. و کم کم از سر آگاهی می فهمیم که این پیشرفتها نیز ما را نجات نمی دهد و نیازمند یک منجی غیبی هستیم.

در عصری که اطلاعات به مرز انفجار رسیده، تاثیر رسانه در مردم بسیار زیاد است. قدرت رسانه ها به خصوص سینما به جایی رسیده است که به عنوان رکن قدرت قابل شناسایی است. تا چندی پیش اگر قدرت با صورت و هیئت ثروت خودش را نشان می داد، امروزه دیگر اطلاعات قدرت است. مردم پول را به خدمت می گیرند تااطلاعات بگیرند. در عصر اطلاعات، حکام و پادشاهان... قدرت چندانی ندارند؛ بلکه رسانه قدرت است.

رسانه انسانی را که فکر می کند مختار است، به جبر میکشاند. آزادی را از انسان سلب می کند و اختیار را از او می گیرد زیرا به اجبار تحت سیطره قرار دارند. حتی وقتی فرد به فروشگاه برای خرید می رود، فکر می کند، چیزی را می خرد که خود انتخاب می کند! نه! در واقع او چیزی را انتخاب می کند که رسانه او را مجبور به خرید آن کرده است. فرهنگ غرب از طریق همین رسانه ها جاری می شود.
ضمن اینکه همین رسانه، باعث شد فرهنگ غربی دوام بیاورد. هر زمانی که بشر غربی رفت تا در بن بست قرار بگیرد و ذهنش به اضطرار کشیده شود، رسانه ها یک الگویی سر راهش گذاشتند و حرکت از نو آغاز شد. راهی انحرافی که سالها و شاید هم قرنها بشر را به بیراهه کشاند، و برای بازگشت و ارجاع دوباره زحمت زیادی را به گردن ابنای بشر انداخت.

رسانه از میان بشر، اسطوره ها را رد کرد، اسطوره های دینی و دین را که باعث دوام فرهنگ دینی، حضور بشر در عرصه ی زمین، سیر بشر در عالم معنوی می شدند را خارج کرد و آن موقع باید چیزی قرار می داد که جای این اسطوره ها را بگیرد، و بشر دوام بیاورد.

الگویی که برخاسته از یک تفکر مادی و سرمایه داری بود تا اول از همه منافع آنانی را که در این صحنه، کارگردانی را به عهده داشتند تامین شود و در وهله اول جریان و نحوه زندگی بشر را به سمت و سویی ببرند که قاعده " انا ربکم الاعلی" یی ایشان را خدشه دار نسازند.

غرب از طریق جعل نمونه ها به جای اسوه ی دینی، باعث تداوم فرهنگ غربی و انسان غربی شده است.

انسان غربی با هویت جعلی، انسانی که از طبیعت و سرشت خود فاصله ها گرفته، و با موجودی به اسم انسان بیگانه گشته است. نه تولد، نه زندگی، نه ازدواج، نه تحصیل، نه کار و نه ... هیچ چیز آن شبیه یک انسان واقعی نیست. انسانی که در آزمایشگاهها و رحم های اجاره ای، زباله دانی ها بدنیا می آید، و پس از تولد یا در یتیم خانه ها، یا در خیابانهای رها میشود، انسانی که در محیط ماشینی و عاری از هویت زندگی می کند، رشد می کند، آن چه را که غرب و فرهنگ غربی برای او تعیین کرده را می خواند، تحصیل می کند، ازدواج رباتیک، زندگی هم جنسی یا تک نفری را ادامه می دهد، با عنوان سرگرمی ها و تفریحات خود را مشغول می دارد و تا آنجا که می شود از فطرت خود دور می گردد. سرگرمی هایی مثل فوتبال که از حیات و ممات مردم غرب جدا نمی شود! فوتبال با جعل قهرمانان، نیاز مردم سرگشته غرب را تامین می کند, در حالی که به ظاهر سرگرمی و بازی به نظر می رسد. از سوی دیگر سینما با خلق الگوهای فرا زمینی و دشمن سازی های فرضی ذهن و فکر انسان امروز را به قبضه خود در می آورد و همین رسانه ها و فوتبال و سرگرمی های ظاهری مردم را ازدرک اضطرار باز می دارد و نمی گذارد ذهنش متوجه اصل خود شود.

سینما برای غرب دو کار می کند:

1. اول اینکه فرهنگ غربی را منتشر می سازد به صورتی که فرهنگ دیگر ملل را قدیمی، کهنه و بی خاصیت جلوه می دهند، به صورتی که بگویند این فرهنگ دیگر برای عصر حاضر پاسخگو نیست.

2. دوم اینکه فرهنگ غرب را دوام بخشیدند به طوری که بسیاری از فرهنگ ها تحت تاثیر آن قرار گرفتند و بسیاری نابود شدند و برخی رو به دنیایی شدن گذاشتند.

به راستی بهره بردای آنها از رسانه چه بوده است؟ این سیاستمداران پشت پرده چه بهره بردای از سینما داشته اند؟ آیا جز این است که منافع اقلیتی را که در جهان ادعایی خدایی را دارند را تامین کنند؟

آیا وجود اینهمه هجمه، انسان را به اضطرار و دست یازیدن به یک موعود، نمی اندازد؟

رسانه در جعل تاریخ نقش زیادی ایفا کرده است، در کسب وجاهت و مشروعیت، در نشان دادن مسلمانان و فرهنگ اسلامی به صورت تهدید، در ایجاد نفاق و درگیری و جدایی ها نقش داشته است. به نگاهی به دنیا در می یابید، همه با هم درگیرند، کشورها، مرزها، همسایه ها، حتی خانواده ها؛

درست زمانی که مردم فکر می کنند که می تواند در یک محیط آرام و آزاد یک فیلم سینمایی را ببینند و سرگرم شوند، رسانه در همان لحظه کار خود را انجام می دهد. فیلم هر چه را بخواهد، می گوید و همان در مغز انسان می رود. انسان فکر می کند که سرگرم می شود، ولی همان موقع شروع سرگرمی، موقع شروع کار رسانه است. هنر آنها همین است که انسان نمی فهد کی و چگونه رسانه در او اثر کرده است؛

هیچ فتنه‌ای در آخرالزمان بزرگ‌تر از «فتنة رسانه‌ها» نیست. قدرت نفوذ و میدان عمل و حضور این جادوی قرن بیست و یکم، آن را به بلای همه‌گیر آخرین عصر از حیات انسان در سال‌های قبل از ظهور مبدل ساخته است. شاید بتوان این را همان دجال آخرالزمان نامید که آرام آرام همه را مطیع خود ساخته، و با نفوذ در اندیشه و فکر و قلب، انسانها را به دنبال خود تا مقابله با واقعیت وجود منجی ببرد.

استفادة اولیای شیطان (صاحبان قدرت و زرسالاران یهودی) از رسانه برای تحکیم پایه‌های سلطه و منفعل ساختن مستضعفان از دیگر شئونات «رسانه»ها است.

در این عصر که ترس و هراس از غلبة شرق و تمدن اسلامی (حسب پیش‌گویی هانتینگتون و اعلام جنگ تمدن‌ها) دامن گسترده، رسانه‌ها برای مغلوب و منفعل ساختن مسلمانان وارد عمل شده و برای مقاصد زیر دام گسترده‌اند:

· ایجاد نفرت از اسلام، مسلمانان و ایرانیان

· کسب مشروعیت و وجاهت برای حملة گسترده به شرق اسلامی

· ایجاد رخنه و نفاق بیش از پیش میان فرق مذهبی مسلمان

· زمینه‌سازی برای درگیری بزرگ (جنگ صلیبی دوم)

همه اینها گواه بر این مدعاست که آگاهی بشر، تحت سلطه درآمده، بشر آنگونه که می اندیشد، نیست، ابزاری رام شده و ساخته شده ی دست دیگران است، ماشینی که قدرت تشخیص خوب و بد را از هم ندارند. به گفته مولای متقیان « مست شده اند». «آن هنگامى است که مست شوید امّا نه از میخوارگى، بلکه از تن آسانى و فراخى زندگى» (نهج البلاغه،خطبه 187)

مستندات و نمونه‌های آثار سمعی و بصری(فیلم‌ها) غربی، نشان می‌دهد که از اولین سال‌های اختراع دوربین و سینما، معارضه و مقابله با «معنی، معنویت و به‌ویژه اسلام و شرق اسلامی» جزء لاینفک محصولات رسانه‌ای غربی بوده است. چنان‌که در تمامی این آثار می‌توان مصادیق «تمسخر، تحقیر، تحریف و تهدید» را شناسایی و معرفی نمود.

معرفی «اسلام» و نهضت‌های اسلامی به عنوان «تهدید» علیه غرب و تمدن غربی، متعلق به هراس آخرین غرب از آخرین رویارویی است که حسب پیش‌بینی و پیش‌گویی مردانی چون نوسترآداموس از میان خودشان به غلبة اسلام و ظهور دولت حق بر کل جهان می‌انجامد. تاریخ جدیدی که به نام خدا و ولایت الهی انسان کامل آغاز شده و به تاریخ ولایت نفس امارة غربی و ابلیس خاتمه می‌بخشد.

سینمای امروز غرب به شدت در پی کم کردن فاصله بین دین و سرگرمی است.

ما به عنوان، اثرگزاران بر تاریخ جهان، موظفیم با شناسایی این فتنه ها، جلوگیری و دفاع از این غول جنگی رسانه ای کنیم، با درک اضطرار، و شناخت موضوعات، در جهت نهادینه ساختن فرهنگ مهدوی بکوشیم.

 

با اقتباس از سخنرانی آقای شفیعی سروستانی. نشست های موعود

 


نوشته شده در پنج شنبه 87/5/24ساعت 2:1 عصر توسط مضطر| نظرات ( ) |